به گزارش راهبرد معاصر؛ 10 تیرماه بود که محمد جواد ظریف در سفری به عمان با همتای خود، یوسف بن علوی دیدار کرد. این نخستین سفر وزیر امورخارجه ایران به عمان پس از خروج آمریکا از برجام بود که رسانه ها پیام این سفر را، بازگشت دوباره تهران و واشنگتن به استفاده از عمان به عنوان میانجی در کاهش تنش ها میان طرفین تفسیر کردند. این فرض رسانه ای، با سفر اخیر بن علوی به واشنگتن و دیدار با وزیر خارجه و وزیر دفاع این کشور تا حدودی برجسته شد. سخنان ترامپ همزمان با دیدار بن علوی و پمپئو درباره آمادگی آمریکا برای مذاکره با ایران بدون پیش شرط – البته این ادعا با تعیین پیش شرط هایی توسط پمپئو رد شد – و سپس اعلام خبر قریب الوقوع وزیر خارجه عمان به ایران بلافاصله پس از بازگست از آمریکا، به نوعی اثبات گمانه زنی های رسانه ای درباره میانجیگری دلال دیپلماتیک – عمان - چند دهه گذشته میان تهران و واشنگتن بوده است.
عمان حامل چه پیامی به مقامات ایران و آمریکا است؟
به فرض صحت رد و بدل شدن پیام هایی به واسطه عمان میان مقامات واشنگتن و تهران، لزوما نمی توان نوع این پیام ها را دوستانه و در جهت بهبود روابط طرفین دانست. خروج آمریکا از برجام، تلاش واشنگتن برای تشدید فشارهای اقتصادی علیه ایران و تهدید جمهوری اسلامی ایران به ناامن کردن تنگه های مهم دنیا – هرمز و باب المندنب – در صورت اقدامات ظالمانه از سوی واشنگتن در قالب تحریم فروش نفت ایران در چند ماه گذشته، روابط آمریکا و ایران را به بالاترین حد از تخاصم در چندسال گذشته رساند به نوعی که رسانه های مختلف از ممکن بودن بروز تنش و درگیری میان دو کشور خبر می دادند. در همین راستا، ماموریت این روزهای بن علوی، دیپلمات کهنه کار عمان را نه در راستای ایجاد باب جدیدی از مذاکرات میان طرفین بلکه در چارچوب کاهش تنش میان واشنگتن و تهران می توان ارزیابی کرد.
چرا فرضیه مذاکره آمریکا و ایران در شرایط کنونی بعید به نظر می رسد؟
بی تردید هرگونه مذاکره ایران و آمریکا در شرایط کنونی باید با پیش شرط هایی – برخلاف ادعای ترامپ – صورت پذیرد. همانگونه که حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور عنوان کرد: "بازگشت آمریکا به برجام، یکی از پیش شرط های اصلی ایران برای انجام هرگونه مذاکره با مقامات کاخ سفید است". البته با توجه به دیوار بزرگ بی اعتمادی نسبت به واشنگتن در ایران – که با بدعهدی این کشور با خروج از برجام تشدید شد - هرگونه مذاکره با آمریکا، همانگونه که بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه کشورمان گفت، اقدامی منطقی و عقلایی به نظر نمی رسد. از طرفی هم، تلاش های اخیر آمریکا برای تشدید فشار به ایران و درخواست های غیرمنطقی و مضحک از ایران در چارچوب تغییر رفتار تهران براساس پارامترهای مدنظر واشنگتن باب هر نشستی میان دو کشور در شرایط فعلی را می بندد. ادعاهای رئیس جمهور آمریکا در بازه کنونی برای مذاکره با ایران بدون پیش شرط را می توان در چارچوب خود شفیتگی و شخصیت عجیب وی دانست که به دنبال بهره برداری از این موضوع – همانند مذاکره با رهبر کره شمالی – است. اشاره به درخواست آمریکا برای دیدار با رهبر انقلاب به جای حسن روحانی از سوی مارک دوبوویتز، رئیس بنیاد دفاع از دموکراسیها، یکی از نزدیک ترین چهره ها به کابینه ترامپ، در همین راستا ارزیابی می شود.
بهره سخن
اگرچه در شرایط فعلی با تشدید فشارهای خارجی در کنار برخی سوء مدیریت ها، اقتصاد ایران حال و روز خوشی ندارد ولی باید با بهره گیری از تجربه های پیشین، تاثیر اخباری همچون " آغاز مذاکرات آمریکا و ایران با میانجیگری عمان" را بر وضعیت کشور نباید چندان جدی گرفت و به آن مشغول بود. اگرچه بار روانی انتشار چنین اخباری در بازه کوتاه مدت می تواند تاثیر مثبت اندکی از خود بر جای بگذارد ولی با توجه به نیات واقعی مقامات کاخ سفید در قبال ایران که پس از خروج این کشور از برجام بر همگان اثبات شد، انجام مذاکرات میان واشنگتن – تهران چندان منطقی به نظر می رسد. اگرچه رد و بدل شدن پیام میان مقامات دو کشور با میانجیگری عمان یا هر کشور دیگری موضوعی جدیدی نیست و در گذشته نیز سابقه داشته است. آنچه امروز به نظر می رسد یوسف بن علوی حامل آن برای مقامات تهران و واشگتن است تلاش برای کاهش تخاصمات میان دو کشور با تشدید تنش های لفظی میان طرفین در یک ماه گذشته است. چون حداقل در بازه زمانی فعلی نشانه ای از حرکت دو کشور به سمت بهبود روابط به ویژه با توجه به رفتارهای متخاصمانه اقتصادی، سیاسی و امنیتی مشاهده نمی شود.